نشان تجارت - محمد آیتی: صلاحیت مسعود پزشکیان نماینده باسابقه تبریز در مجلس هشتم، نهم، دهم و یازدهم، توسط هیات اجرایی برای انتخابات مجلس دوازدهم تصویب نشد. رویداد۲۴ درباره همین مسئله با او گفتوگو کرده است که در ادامه میتوانید مهمترین بخشهای این مصاحبه را بخوانید:
* علم غیب ندارم که بدانم پشت سر این ردصلاحیتها چه کسانی بودند، اما هر کسی یا کسانی که در این ماجراها نقش داشتند و هر اتفاقی میافتد، باید روند طوری باشد تا مشارکت در انتخابات پیشرو حداکثری باشد. هر حرکتی که باعث شود مردم را نسبت به حضور در انتخابات و پای صندوقهای رای ناامید و با مشکل مواجه کند، حرکتی در جهت خلاف نظام است.
* هر کاندیدایی وارد رقابت شود، مردم باید رای دهند. حال اگر فرد، آدم درستی نباشد در روند انتخابات با اقبال مردم روبرو نخواهد شد و اگر هم بر فرض مثال آن فرد از همه موانع عبور کرد و رای آورد، یکنفری در مجلس نمیتواند کار خاصی کند و حال اگر آن فرد آمد و کاری هم کرد، شورای نگهبان، قوانینی که براساس آن تفکر وضع شده باشد را خلاف شرع تشخیص میدهد، ولی اینکه نگذاریم افرادی به عنوان نامزد در انتخابات حضور داشته باشند و با یکسری دلایلی از حضور حداکثری مردم جلوگیری کنیم، نفع نظام را تامین نمیکند.
* فرد یا افرادی که سعی میکند با تفکر خود، افرادی را ردصلاحیت کنند و مشارکت را در انتخابات پایین بیاورند به نظام و انقلاب ضربه میزنند، حال با هر اسم و عنوانی این کار را بکنند، در اصل ماجرا فرقی نمیکند.
* برخی افراد تاثیرگذار در جریان ردصلاحیتها میخواهند کاری کنند که در کشور تکصدایی باشد. تکصدایی، رقابت و تلاش را از بین میبرد. وقتی من خودم هستم و هیچ رقیبی نیست، هر کاری بکنم بهترین هستم. زمانی میتوانم بگویم در حال تلاشم که یکی هست و برای اینکه جایگاه من را تصاحب کند، تلاش میکند. پس من برای اینکه از آن فرد عقب نمانم، تلاش میکنم فرد بهتری باشم. این موضوع در همه حوزهها صدق میکند که برای بهتر بودن باید رقابت ایجاد کرد. به طور مثال در بازار، وقتی رقیب نیست، من هر غلطی میخواهم میکنم و مردم هم باید کالای بجنل من را بخرند و حرفی هم نزنند.
* کسانی که میخواهند افرادی را از رقابت در انتخابات حذف کنند تا تکصدایی باشد، از کارشان ضرر نمیکنند، بلکه ضرر متوجه مردم است. مجلس آمدن و نیامدن شخص من، برای خودم امتیاز خاصی ندارد، ولی با خودم میگویم به خاطر انقلاب و مردم در صحنه باشم تا هم در حد بضاعت خودمان، مردم را به صحنه بیاوریم و هم تجربیات و باورهایی که داریم را در کارمان خرج کنیم.
* اینکه بخواهند من را ردصلاحیت کنند، به معنای حذف من نیست. من میروم دنبال زندگی خودم، ولی مردم را از وجود افرادی که میتوانند از حق و حقوق آنها دفاع داشته باشند، محروم میکنند.
* استانداریها و فرمانداریها در کار و تصمیم هیاتهای اجرایی برای ردصلاحیتها اعمال نفوذ کردند و من هم این مسئله را نفی نمیکنم، بالاخره بشر است و میتواند اشتباه کند. افرادی که در هیاتهای اجرایی حضور داشتند، معتمد مردم نیستند، چون اگر معتمد بودند به این راحتی به ما نمیگفتند شما ضدنظام هستید. تمام زندگی ما برای نظام بوده است و حال، یک عده آنجا نشستند و میگویند تو نظام را باور نداری. من چطوری باید به صورت عملی ثابت میکردم که وجودم را برای نظام گذاشتهام؟ جنگ رفتیم، مدیریت کردیم، فحش خوردیم، طبابت کردیم، حال باید چطور بگوییم ما در کنار نظام بودهایم؟
* در رصلاحیت من گفته شده عدمپایبندی و عدماعتقاد عملی به نظام داشتی؛ بند دوم از ماده ۳۱. اولش نمیخواستم اعتراض به ردصلاحیتم بکنم، اما از آنجایی که برخی دوستان از من خواستند، اعتراضم به این ردصلاحیت را ثبت کردم. این افراد توصیهکننده به من، هم از تفکر اصلاحطلبی بودند و هم تفکر اصولگرایی. دوستان گفتند اگر اعتراض نکنی، آنها فکر میکنند این موضوع را قبول داری. واقعاً به آدم برمیخورد که زندگیاش را برای نظام بگذارد و بعد عدهای در آن جایگاه تصمیمگیر به من بگویند نظام را قبول ندارم. اگر نظام را قبول نداشتم به جای اینکه بیایم مجلس و با نظام همراهی کنم، میرفتم و جلوی نظام ایستادگی و کار میکردم.